نخست از هر چیز یادش را گرامی میداریم و از بارگاه پروردگار یکتا بهشت برین برایش استدعا داریم. آمین یا رب العالمین.
در مورد ابعاد شخصیت او سخنهای خوب و شایسته زیاد گفته شده است که استاد شهید سزاوار همه ی آنهاست. او شهرت به خردورزی و تساهل داشت – دو اصل مهم و گمشده امروز افغانستان. استاد شهید اولین رهبر تاثیر گذار سیاسی بود که طرح میثاق ملی و مذاکره برای استحکام پایههای دولت-ملت را در سال ۲۰۰۴ مطرح ساخت – طرحی که با مخالفت ناشی از سطحینگری قشر سیاسی افغانستان روبهرو گردید.
پس از شهادت استاد برهانالدین ربانی، جمعیت اسلامی افغانستان دچار اختناق درونی گردید و تا این لحظه نتوانست اعضای ارشدش را در یک ساختار بسیج کند و به نسل نو پیام مطابق با وضعیت و مطالبات امروزی داشته باشد. حادثه شهادت استاد برهان الدین ربانی، با مدنظر داشت تأثیر سیاسی شخص او در افغانستان – اهمیت مأموریت بزرگ صلح برای کشور – منطقه و غربیها – موضوع کوچکی نبود. اعضای تأثیرگذار و ارشد جمعیت اسلامی افغانستان در پسا حادثه شهادت استاد، در یک فضا و ماحول سراسر احساسات، تصمیم گرفتند که صلاحالدین ربانی، پسر ارشدش، را به کرسی رهبری حزب برای یک دور کوتاه و موقت منصوب کنند.
در آن زمان ایجاد اجماع برای انتصاب کس دیگر خیلی دشوار بود. قرار بود که رهبر موقت جمعیت اسلامی چند کار نهایت مهم را انجام دهد. اول، دسیسه قتل استاد را ریشهیابی نماید – چون کسی ملاقاتی را برای استاد ترتیب داده بود و آن ملاقاتکننده در لنگوته خود مواد نهایت حساس منفجره که صرفاً در اختیار حکومتها میباشد را با خود آورده و منفجر کرده بود. اینکه او کی بود – چه پیامی داشت – ملاقات را کیها تسهیل کرده بودند – روش کاری استاد چه بود، تا امروز نامعلوم مانده است.
مأموریت دوم جناب صلاح الدین ربانی رهبر موقت جمعیت اسلامی افغانستان، تفاهم با آقای کرزی بود تا جایگاه جمعیت در دستگاه دولت تعریف و برملا گردد و چانهزنی انفرادی و مسقلانه شخصیتهای متعدد جمعیت اسلامی با ارگ، این حزب را بیشتر به بیاتفاقی و تجزیه سوق ندهد. مأموریت سوم و در واقع مهمترین مسوولیت تاریخی صلاحالدین ربانی، تدویر مجمع عمومی جمعیت اسلامی (کنگره حزبی) برای تعیین رهبری بود. آن رسالت و کار تاریخی تا امروز صورت نگرفت. از آنجا که جمعیت اسلامی افغانستان نتوانست شهادت رهبرش را ریشهیابی کند و گزارش واحد ازین حادثه به ملت ارائه نماید – مذاکراتش را با دولت با وضاحت و منسجم انجام دهد و در نهایت رهبر جدید را استوار بر رأی اعضای ارشد و پیشکسوتان حزبی تعیین کند، دچار بنبست و کشمکشهای رهبری گردید که تا امروز و چهارده سال پس از شهادت استاد ادامه دارد.
جمعیت اسلامی افغانستان بهعنوان یک حزب جهادی – حزب مقتدر پس از سقوط دولت دکتر نجیبالله – یک جریان ائتلافساز در مقاومت اول و یک شبکه بسیار مقتدر پس از سقوط جهالت اول طالبانی، دچار فروپاشی در سطوح مختلف گردید. در مورد تاریخ بزرگ و باشکوه این حزب کسی تردید ندارد – اما پرسش اساسی که آیا کسی میتواند از بقایا و ویرانه های جمعیت اسلامی یک بنای تازه بسازد و یک نظم استوار بر تشکیلات عمودی ایجاد نماید، بسیار بعید به نظر میرسد.
به هر حال، یاد استاد شهید – پروفسور برهانالدین ربانی گرامی باد. اینکه او لقب پیر خرد را از آن خود کرده است، مصداق خصایل و شخصیتش است.