هر مولانایی که اندیشه مدنی داشته باشد، نشانه گرفته میشود. مولانا خانزیب به دلیل افکار مدنیاش، که میخواست آزاداندیشی با افراطگرایی مذهبی آمیخته نشود، از پا درآورده و شهید شد. این یک برنامه کاملاً سنجیده شده است که نمیگذارند دین با مدنیت و همزیستی مسالمتآمیز همسو و هممسیر شود. در دهه هشتاد، هر افغانی که از نام ملت و مدنیت سخن میگفت، در کمپها و شهر های پاکستان کشته میشد. سید شمسالدین مجروح و قیوم رهبر دو تن از چهرههای شناختهشده قربانیان آن قتلهای زنجیرهای بودند که حد اقل به ذهن من می آید. سید شمسالدین مجروح با راهاندازی یک همهپرسی علمی ثابت کرده بود که اکثریت مردم خواستار نظام مدنی استوار بر قانون و همزیستی مسالمتآمیز هستند. این نتیجهگیری با سیاستهای افراطگرایانه آن زمان همخوانی نداشت و به همین دلیل او را توسط یک باند شناخته شده حذف کردند. سرزمینهای قبایل که قبلا هفت اجنسی خوانده میشد و اکنون از نظر اداری در ایالت خیبر پختونخوا ادغام شدهاند، در صد سال اخیر بهعنوان ابزاری برای بیثباتسازی و سیاهچالهای برای ناامنی استفاده شدهاند. با این حال ملتگرایان بیدار و بیدارشده پشتون در تلاش اند تا راه نجاتی از این وضعیت بیابند. پیشگامان این مسیر هر لحظه با خطر مرگ دستوپنجه نرم میکنند. چیزی تغییر نکرده است. نه تنها چیزی تغییر نکرده است افغانستان از دید ماهیت امتداد همان سیاه چاله یی است که قبلا صرفا در هفت اجنسی حکمرانی داشت.