روند سبز افغانستان از شما بابت ایستادگی و دیدگاه تان در برابر گروه نیابتی طالبان صمیمانه سپاسگذاری می نماید
متن مصاحبه آقای هاتف مختار با خانم انیسه شهید
انیسه شهید: به نام حق، سلام! امروز مهمان ما آقای عاطف مختار، رئیس مرکز بینالمللی مطالعات استراتژیک افغانستان و تحلیلگر مسائل سیاسی، هستند. آقای مختار، به برنامه ما در GNR INFO خوش آمدید و از شما تشکر میکنم که این فرصت فراهم شد تا درباره وضعیت کنونی و آنچه تاکنون در افغانستان گذشته است، صحبت کنیم.
عاطف مختار: شما سلامت باشید، در حفظ و امان پروردگار لایزال باشید. سلام به شما و از طریق شما به همه افغانهایی که در این گیتی خاکی ما و شما را میبینند. شما سلامت باشید، در خدمتتان هستم.
انیسه شهید: زنده باشید. آقای مختار، میخواهم از اینجا شروع کنم. زمانی که طالبان تازه به قدرت رسیدند و کنترل افغانستان را در دست گرفتند، شاید حدود سه سال پیش، شما به شدت از حامیان طالبان بودید، اما بعداً به مخالف سرسخت آنها تبدیل شدید. اکنون موضع شما چیست؟ هنوز در صف مخالفت با طالبان هستید؟ این تغییر جهت به چه دلایلی رخ داد؟ اگر به طور خلاصه در این مورد صحبت کنید.
عاطف مختار: ما در صف ملت خود قرار داریم، در کنار ملتی که امروز تهیدست، بیسلاح و محروم هستند. هر جناح سیاسی و سیاستمداری در کشتن، سرکوب، تهدید و تحقیر ملت نقش خود را ایفا کرده است. ما در کنار ملت خود هستیم و صدای ملت را صدای خود میدانیم. آنچه به نفع افغانستان باشد و مردم افغانستان به آن باور داشته باشند، ما به آن معتقدیم و برای آن مبارزه میکنیم. ما از طالبان سه سال حمایت نکردیم، بلکه بیستوسه سال از آنها حمایت کردیم و این حمایت بر دو اصل اساسی استوار بود: نخست، اینکه ایالات متحده آمریکا چگونه به افغانستان آمد و چه کرد؟ آیا این حضور قانونی بود یا غیرقانونی؟ این را به حافظه تاریخ و قضاوت مردم واگذار میکنیم. موضع من در آن زمان این بود و اکنون نیز هست که اشغال ایالات متحده آمریکا برخلاف منافع ملی ما و ارزشهای انسانی، بینالمللی و فکری هر جامعه آزاد بود. به همین دلیل ما در کنار طالبان ایستادیم و حمایتی مشروع و مشروط از آنها داشتیم. به این معنا که به طالبان گفتیم اگر روزی به قدرت برسید، باید حکومتی بر اساس منافع ملی افغانستان تشکیل دهید. متأسفانه زمانی که توافق دوحه بین ایالات متحده و طالبان امضا و اجرا شد، طالبان اعلام کردند که جامعهای خواهیم ساخت که در آن دختران و فرزندان حق تعلیم و تحصیل داشته باشند و هر افغانی احساس مالکیت کند؛ حکومتی تکروایتی و تکفردی ایجاد نخواهیم کرد. اما وقتی طالبان در کابل به قدرت رسیدند، ما پس از مدتی دیدیم که آنها نه تنها به وعدههای خود عمل نکردند، بلکه در سه سال گذشته به طور مداوم نه تنها مرا، بلکه دیگر روشنفکرانی را که در مخالفت با اشغال آمریکا از طالبان حمایت میکردند، فریب دادند. ما به طالبان خیانت نکردیم، بلکه طالبان به وعدههای خود وفادار نماند و به ملت افغانستان خیانت کرد.
انیسه شهید: آقای مختار، ببخشید که اینجا در پاسخ شما مداخله میکنم. شما گفتید که وقتی آمریکا به افغانستان آمد، همان زمان حمایت خود را از طالبان اعلام کردید و بیستوسه سال ادامه دادید و از آنها تعهد گرفتید که اگر به قدرت برسند، باید به نفع منافع ملی افغانستان عمل کنند. ارتباط شما با کدام افراد طالبان بود؟ با چه کسانی صحبت میکردید؟ این وعدهها را چه کسانی به شما داده بودند که امروز شاهد خیانت آنها هستید؟ به نظر خودتان.
عاطف مختار: در سالهای اول و دوم حضور ایالات متحده در افغانستان، پس از امضای توافق بُن و به قدرت رسیدن حامد کرزی، جنگ نبود. اما در سالهای بعد، زمانی که ستمگریهای دولت جمهوری آغاز شد، طالبان به تدریج به جبهههای نبرد تبدیل شدند و کشورهای منطقه و فرامنطقه نیز از آنها حمایت کردند. ارتباط ما با همه بود، اما اینکه مشخصاً با چه کسی بود، در آن زمان بسیاری از این افراد در سنگرها بودند. ما فقط میتوانستیم از طریق تلفن، ایمیل یا پیام، صدای خود را بلند کنیم. من مقالهای مینوشتم که اشغال ایالات متحده در افغانستان، مانند اشغال اتحاد جماهیر شوروی، شکست خورده است. به این صورت با همه آنها ارتباط داشتیم. فکر میکنم ذکر نام خاص کسی برای ما خوب نباشد، چون یا ما را هدف قرار میدهند یا ما را از میان میبرند، و این برای آنها هم به خیر نخواهد بود.
انیسه شهید: بگویید حداقل در چه سطحی از رهبری بودند؟ مثلاً در آن زمان ملا عمر بود، ملا برادر بود، سراج حقانی بود یا افراد دیگر؟
عاطف مختار: من ملا برادر را سالهاست میشناسم. در آن زمان هم او را میشناختم و در کابل یک یا دو بار او را ملاقات کردم. ارتباط من با این افراد بود، اما این روابط در مسائل فرهنگی و سیاسی بود و هدفم از این روابط، یک افغانستان آزاد، بدون جنگ و بدون اشغال بود. ارتباط من با همه آنها برقرار بود.
انیسه شهید: بله، از همین ارتباطاتی که داشتید گفتید با ملا برادر ملاقات کردید. آیا آنها هم میگفتند که اگر مثل رژیم اول به قدرت برسیم، مکتبها را باز میکنیم، حقوق همه مردم را تأمین میکنیم، زنان اجازه کار و تحصیل خواهند داشت؟ آیا این وعدهها را به مردم میدادند؟ یعنی میگفتند که تغییر کردهاند؟
عاطف مختار: فکر میکنم بحث تغییر طالبان یک حربه سیاسی بود که ملت افغانستان را فریب دادند. هیچ تغییری در کار نبود و نیست. حتی اکنون بسیاری از طالبان، از جمله ملا برادر، سراجالدین حقانی و ملا یعقوب، میخواهند درهای مکتب و دانشگاه باز شود. هر نامی که مردم خوششان بیاید، چه پوهنتون چه دانشگاه، برای ما هر دو ارزشمند است. آنها میخواستند و هنوز هم میخواهند که درهای مکتب و دانشگاه باز شود، اما متأسفانه حلقه قندهار، یعنی حاکمیتی که در قندهار است، روایتی برخلاف منافع ملی دارد. ما این را نه در راستای منافع ملی، بلکه در تضاد با آن میدانیم. به همین دلیل است که کسانی مثل ملا برادر، سراجالدین حقانی و ملا یعقوب در برابر ملا هیبتالله صلاحیت و توان ندارند. آنها در شمال، پنجشیر و کابل پایگاههای خود را ایجاد کردهاند و مناطق استراتژیک را تحت کنترل خود گرفتهاند. افرادی مثل سراجالدین حقانی، گرچه ما در بعد استراتژیک با او مشکل داریم، اما وقتی میگوید: «میخواهم درهای مکتب را باز کنم، به اجماع ملی برسم و به منافع ملی خدمت کنم»، ما در این بخش از او حمایت میکنیم.
موضوع دوم این است که پدر سراجالدین حقانی، مولوی جلالالدین حقانی، در زمان جهاد در شورای فرماندهان جهادی در پکتیا نقش داشت. احمدشاه مسعود شهید هم حضور داشت و تأیید کرد که جلالالدین حقانی باید امیر فرماندهان شود. اما او این پیشنهاد را رد کرد و به مسعود گفت که شما میتوانید رهبری کنید. این چهره در حافظه تاریخی مردم شناختهشدهتر از هیبتالله است. من خودم نمیدانم هیبتالله کیست. او را به یک سوژه مرموز تبدیل کردهاند. هر کس که میرود، تعداد محدودی از دوستانش را میبیند. این را گفتم تا بگویم هر صدا و پیامی که در راستای منافع ملی و بازسازی گفتمان ملی باشد، ما از آن حمایت میکنیم. در قرن بیستویکم که هستیم، هر انسان متمدن افغانستان میخواهد در سرنوشت سیاسی خود سهیم باشد. اگر به یک افغانستان واحد باور داریم، تاجیکها، ازبکها، ترکمنها، ایماقها، نورستانیها، پشهایها و دیگر اقوام حق دارند در تعیین سرنوشت سیاسی خود شریک باشند. این را بارها به طالبان گفتیم و اکنون هم میگویم: باید به یک افغانستان واحد فکر کنیم، کنار هم بنشینیم، صدای یکدیگر را بشنویم و تبعیض نژادی و قومی را به حد بیماری نرسانیم. به همین اساس، ما از یک موضع ملی، داعیه ملی و گفتگوی ملی حمایت میکنیم که اگر در داخل طالبان شکل بگیرد و اقوام و اقشار دیگر را در بر بگیرد، اکادر افغانستان را بپذیرد، به آزادی بیان احترام بگذارد و اقوام دیگر در قدرت سهیم شوند، مهم نیست چه نوع نظامی در افغانستان باشد. میتوانیم نظام فدرالی داشته باشیم، مشکلی نیست. میتوانیم نظام دوپارلمانی، متمرکز یا غیرمتمرکز داشته باشیم. مشکل در این نیست. خواست ما این است که حکومتی بر اساس عدالت و برابری در چارچوب منافع ملی داشته باشیم. این مطالبه برحق ماست.
انیسه شهید: آقای مختار، شما بیستوسه سال با طالبان بودید. این شیخ هیبتالله اخوندزاده کیست که قدرتش از دیگر رهبران طالبان، مثل کسانی که نام بردید، بیشتر است؟ این افراد ظاهراً دیدگاههایی متفاوت با هیبتالله دارند و نمیتوانند در برابر او ایستادگی کنند یا او را متقاعد کنند که دیدگاهش را تغییر دهد؟
عاطف مختار: ما نمیدانیم ملا هیبتالله کیست.
انیسه شهید: شما جایی گفته بودید که او را دیدهاید و با او صحبت کردهاید. درست است؟
عاطف مختار: یک دیدار بود، اما آن دیدار هیچ معنایی نداشت. دو نکته در این مورد دارم: اول، عملکرد ملا هیبتالله دقیقاً با استراتژی عمقی کشور همسایه یا همان “دیپ استیت” همسایه همراستاست و در افغانستان اجرا شده است. کشوری در همسایگی ما میخواست افغانستان بیسواد بماند، سیاست خارجیاش در دست آنها باشد، اکادر علمیاش متلاشی شود و به جهان پراکنده گردد. این کشور به اهداف استراتژیک خود در افغانستان رسید. اینکه طالبان ادعا میکنند مستقل هستند یا نه، بحث دیگری است. ما باید به عمل نگاه کنیم. وقتی به عمل نگاه میکنیم، به همان نتیجهای میرسیم که امرالله صالح گفته است. شما میدانید من با امرالله صالح در بسیاری مسائل مخالف بودم، اما امروز او را بهعنوان یک الگوی ملی در جغرافیای افغانستان احترام میکنم، چون صدایش بر واقعیت استوار است. ما نباید افراد را بر اساس سلیقه، منطقه یا زبان قضاوت کنیم. ما اهداف استراتژیک دشمنان افغانستان را از طریق ملا هیبتالله در حال اجرا میبینیم و بخش زیادی از آن هم اجرا شده است. به همین دلیل، ملا هیبتالله را شخصی مرموز و مخالف منافع ملی افغانستان میدانیم. از او انتظار داریم و به رهبران طالبان هم توصیه میکنیم که در عزل او متحد شوند، او را از قدرت سلب کنند و با ملت خود کنار بیایند. این به نفع افغانستان است.
انیسه شهید: شما گفتید که دیدگاههای آقای صالح را میپسندید. حالا که در مخالفت با طالبان هستید، میدانید که آقای صالح در جبهه مقاومت ملی افغانستان است. آیا از این جبهه که در برابر طالبان میجنگد، حمایت میکنید؟ طرفدار آنها هستید؟
عاطف مختار: ما از جبهه مقاومت حمایت نمیکنیم، اما از آقای صالح حمایت میکنیم. اگر موضع جبهه مقاومت مانند آقای صالح، ملی و برای همه اقوام در راستای داعیه یک ملت بزرگ افغانستان باشد، خوب است. اما کسانی که در شبکههای اجتماعی هر روز تخریب میکنند، برای نام و تاریخ افغانستان تهدید و تحقیر میسازند و فحاشی میکنند، چنین مقاومتی مورد حمایت ملت افغانستان نیست.
صراحتاً بگویم، هر کس کلاه احمدشاه مسعود را سرش بگذارد، احمدشاه مسعود نمیشود. برای احمدشاه مسعود، افغانستان واحد محترم بود و او برای منافع ملی سر خود را قربانی کرد. نمیتوانیم از هر کسی که در هر گوشهای صدای خود را بلند کند، حمایت کنیم. سخنان امرالله صالح را ببینید؛ او میگوید: «ما برای یک افغانستان واحد که همه اقوام و اقشار در آن سهیم باشند و حکومت کنند، مبارزه میکنیم.» او منافع ملی را میفهمد. هر کس منافع ملی را درک کند، دوست و دشمن را بشناسد و ملت خود را بهعنوان یک افغان ملیگرا، وطنپرست و خداپرست مطرح کند، ما چارهای جز حمایت از او نداریم. هر صدای ملی را وظیفه دینی، اسلامی، اخلاقی و ملی خود میدانیم که از آن حمایت کنیم.
انیسه شهید: آقای مختار، در مورد آقای صالح صحبت کردید. میخواهم درباره چند سیاستمدار دیگر که در مخالفت با طالبان هستند و اکنون در کشورهایی مثل ایران، ترکیه، آسیای میانه، اروپا و آمریکا هستند، نظرتان را بپرسم. مثلاً آقای اتمر، معصوم استانکزی (رئیس پیشین امنیت و وزیر دفاع پیشین)، آقای دوستم و دیگر سیاستمدارانی که شاید همه نامهایشان را نبرم، اما حرکتهایی ایجاد کردهاند و همگی از مبارزه با طالبان و کار برای منافع ملی صحبت میکنند تا مردم در صلح زندگی کنند. دیدگاه شما درباره این افراد چیست؟ چون شما فقط از آقای صالح نام بردید. آیا فکر میکنید فقط او ملی فکر میکند و دیگران شاید قومی یا بر منافع شخصی متمرکز باشند؟ مثلاً آقای نور، آقای حکمتیار در کابل، آقای عبدالله و آقای کرزی را داریم.
عاطف مختار: نمیتوانیم در یک پاسخ کوتاه همه را قضاوت کنیم. از مردمی که این افراد را میشناسند، بپرسید محبوبیتشان چقدر است؟ در بعد استراتژیک که کار کردند و قدرتی که داشتند، چه میراثی از خود به جا گذاشتند؟ این قضاوت را به ملت افغانستان واگذار میکنیم. اما درباره این افراد دو نکته دارم: اول، اینها باید نقش پلی را داشته باشند تا نسل جوان افغانستان حق تعیین سرنوشت خود را به دست آورد. نه مثل داکتر غنی که از “جوانسازی” حرف میزد، اما ما در کابل فقط فساد دیدیم. در قرن بیستویکم نمیتوان با شعارهای توخالی پیش رفت. باید از جامعه افغانستان پرسید. این افراد که امروز در خارج هستند، جهتها، سازمانها و گروههایی دارند و با شخصیتهای جهانی و ایالات متحده دیدار میکنند. یکی میگوید اگر اینقدر پول بدهید، طالب را نابود میکنم؛ دیگری میگوید ما بین مردم نفوذ داریم؛ آن یکی میگوید ما عیار خراسان هستیم. این سؤالات را به ملت واگذار میکنیم، اما به آنها توصیه داریم که نقش پلی برای نسل جوان باشند و حداقل با پولی که از افغانستان بردهاند، در خارج یک دانشگاه برای جوانان بسازند تا خیرش به آنها برسد. فرزندانشان دکتری دارند، ساعتهای ۲۵ هزار دلاری دارند. مثلاً استاد عطا در برنامهای گفت ساعتش ۲۵ هزار دلار قیمت دارد و گرانتر هم دارد، در حالی که مردم مزارشریف نان نداشتند. این پول و ثروت را از کجا آوردهاند؟ وجدان، شرف و ایمانشان اجازه میدهد که مردم گرسنه باشند و او ساعت ۲۵ هزار دلاری داشته باشد؟ ما نمیخواهیم درباره افراد حرف بزنیم، چون گفتوگویمان به سمت آنها منحرف میشود. آنها خودشان خود را معرفی میکنند. یکی میگوید باید در افغانستان اینطور حکومت کنیم، اما وقتی حکومت داشتید، جز تفرقه قومی و مذهبی چه کردید؟ مردم چگونه دوباره به کسانی اعتماد کنند که میلیونها دلار را با خود بردند و نسل جوان را آواره کردند؟ اینها تبعیض قومی و منطقوی را دامن زدند و نسل ما را به خاک و خون کشیدند. هر خانهای که امروز یتیم، اسیر یا بیوه دارد، از دست این جنایتکاران است. چگونه میتوانیم آنها را الگوی ملت بدانیم؟ معذرت میخواهم که احساساتی شدم، شما بفرمایید.
انیسه شهید: متأسفانه آقای مختار، فکر میکنید فقط این سیاستمداران مسئول به خاک و خون کشیدن مردم افغانستان بودند یا طالبان هم مسئولاند؟ در ۲۰ سال جمهوریت، شاهد دهها حمله انفجاری و انتحاری در مراکز غیرنظامی بودیم. روزانه دهها غیرنظامی کشته میشدند. گاهی در یک حمله ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر جان باختند. آیا فقط این سیاستمداران مسئولاند یا طالبان هم شریکاند؟ این انتحاریها را چه کسانی انجام میدادند؟ آقای سراجالدین حقانی با افتخار اعلام کرد که این حملات کار ما بود و به خانوادههای عاملان جایزه داد.
عاطف مختار: در ویرانی افغانستان، هم جمهوریت، هم طالبان، هم مجاهدین، هم خلقیها و پرچمیها، هم تکنوکراتهای دروغینی که از غرب فرستاده شدند و جیبهای خود را پر کردند، همه مقصرند. جنایتی که طالبان مرتکب شدند، باید مورد بررسی ملی قرار گیرد. کودکانی که کشتند، بمبهایی که انداختند و انفجارهایی که انجام دادند، باید بررسی شود. این به این معنا نیست که وقتی سیاستمداران دیروز را نقد میکنیم، طالبان را تبرئه میکنیم. خیر! همه اینهایی که نام بردید، با طالبان ارتباط دارند. همین حالا هم با طالبان رفتوآمد دارند. خانه، پول، زمین، ثروت و تجارتشان آنجاست. همهشان با طالبان رابطه دارند. شما نمیتوانید امروز داعیه ملی را در جهان بلند کنید، در حالی که دیروز خودتان دزدی کردید. این ممکن نیست. اگر حکومتی بر اساس رأی مردم، با حضور همه اقوام و احزاب سیاسی و پارلمانی که نماینده اراده مردم باشد تشکیل شود، باید درباره هر جنگسالار، غاصب، اشغالگر و آدمکش تصمیم بگیرد.
از نظر استراتژیک دو نکته دارم: اول، جنگ در افغانستان به نفع ما نیست. اگر ۲۰ سال دیگر بجنگیم و فرضاً طالبان را نابود کنیم، یا آمریکا بیاید و طالبان را از بین ببرد، باز هم معضله حل نمیشود. افغانها باید به گفتوگوی ملی، تفاهم و واقعیتهای زمان حرکت کنند. امروز یک جوان تاجیک حق دارد بپرسد حق من در تعیین سرنوشتم کجاست؟ این حق اوست و باید داده شود. نمیتوانیم بگوییم فقط حق من است. هر فرد در افغانستان، چه ازبک، ترکمن، هزاره یا پشتون، حق دارد در تعیین سرنوشت سیاسی خود در چارچوب یک سیاست متوازن و بیطرف سهیم باشد. وقتی از سیاست متوازن حرف میزنیم، به این معنا نیست که با آمریکا بجنگیم. ما توان جنگ با آمریکا را نداریم، در حالی که خودمان نان نداریم و کادرهای علمیمان فرار کردهاند و در خارج مزدوری میکنند. شما یک ژورنالیست هستید و برای وطنتان کار میکنید و صدای مردم را بلند میکنید. چه زیبا بود اگر در کابل مصاحبه میکردیم. چرا امروز بیوطن هستیم؟ در این بیوطنی، همه دزدان دیروز و امروز، از جمله طالبان و غارتگران، دست دارند. ما هیچکس را تبرئه نمیکنیم.
انیسه شهید: آقای مختار، سؤال دیگری دارم. شما به وضوح از احمدشاه مسعود یاد کردید و از سیاست آقای صالح در راستای منافع ملی حمایت کردید. نظرتان درباره احمد مسعود که رهبری جبهه مقاومت را بر عهده دارد و آقای صالح و دیگران در کنار او هستند، چیست؟
عاطف مختار: احمد مسعود جوانی است که دستش به خون مردم آلوده نیست. در کودکی یتیم شد، در ایران و انگلستان درس خواند و مربیاش احمدولی، کاکایش، است که مسائل را خوب میفهمد. میتوانیم بگوییم او برای افغانستان یک پتانسیل و شخصیت است. باید به او فرصت داده شود تا در سرزمین خود حرف بزند و مورد احترام همه ما قرار گیرد. اما مشکل اینجاست که افرادی در اطرافش با آدرس او در سطح جهان و رسانهها حرف میزنند و تلاش میکنند شخصیت او را کمرنگ کنند. ما به او احترام داریم.
انیسه شهید: چه کسانی؟
عاطف مختار: کسانی که در شبکههای اجتماعی میشناسید. مثلاً کسی در مصاحبه با شما که دیپلمات در آمریکا بود، گفت تجزیه افغانستان حرف بدی نیست و باید تجزیه شود. ما صراحتاً میگوییم احمد مسعود به نام افغانستان مبارزه میکند، صدایش ملی است و حق دارد برای افغانستان مبارزه کند. هر انسان آزادهای در جغرافیای افغانستان حق مبارزه دارد. اما کسانی که در این شرایط برای تجزیه و تفرقه ملی صدا بلند میکنند، میگویند طالب اینقدر کشت، شما هم کشتید. شما در دشت لیلی مردم را زنده به گور کردید، آنها هم شما را کشتند. شما چپاول کردید، آنها هم چپاول کردند. هر دو در گمراهی نسل امروز دست داشتید. من در افغانستان بزرگ شدم و به نام، پرچم، تاریخ و مردمش محبت دارم. هرگز نمیخواهم کسی صدای تجزیه بلند کند و من در کنارش باشم.
انیسه شهید: اما از ایجاد نظام فدرالی و نظامهای متمرکز حمایت میکنید؟
عاطف مختار: هر حکومتی که ببینید، کسانی که با فدرالیسم مخالفند، آن را نمیفهمند. در آمریکا فدرالیسم برای ایجاد حکومت مرکزی شکل گرفت. آقای پدرام فدرالی میخواهد، اما قبل از آن میگوید نام افغانستان را تغییر میدهم و روایت ازبکها، ترکمنها و تاجیکها باید جدا باشد. اگر فدرالی میخواهید، پشتونها را هم در نظر بگیرید. اگر علیه فاشیسم پشتون هستید، آیا الفاظ خودتان فاشیستی نیست؟ اگر مخالف فاشیسم هستید، وجدانتان را ببینید. صبح تا حالا یک قوم را توهین و تحقیر میکنید، بزرگانش را تهدید میکنید. آیا این فاشیسم نیست؟ تو هم فاشیست هستی و او هم فاشیست است. هر دویتان ملت را گمراه کردهاید و برای ما منفور هستید، هرکه باشید.
انیسه شهید: متأسفانه، آقای مختار، این روزها بیشتر درباره اختلافات بین هیبتالله، سراج حقانی، ملا برادر و استانکزی صحبت کردیم که کمکم گزارشهایی از این اختلافات بیرون میآید. فکر میکنید این اختلافات به کجا خواهد رسید؟ چون به نظر میرسد این اختلافات عمیقتر از گزارشهاست.
عاطف مختار: ببینید، سراجالدین حقانی استعفایش را به قندهار فرستاده و من این اطلاعات را دارم، اما قندهار هنوز آن را نپذیرفته است. سراجالدین با رهبران مخالف در خارج هم در تماس است. جنایاتش بحث جداست، اما وقتی میگوید میخواهم روایت ملی بسازم، درهای مکتب را باز کنم و همه اقوام در قدرت باشند، این حرف ملی است. به همین دلیل، اختلافات طالبان به جایی خواهد رسید که یا ملا هیبتالله را خلع قدرت میکنند یا اگر او در قدرت بماند و حلقه قندهار از او حمایت کند، انشعاب بزرگی بین آنها رخ خواهد داد. در هر دو حالت، مردم افغانستان متضرر میشوند. ما نه جنگ بین طالبان میخواهیم، نه جنگ بین مخالفان و نه جنگ در داخل افغانستان. در علوم سیاسی مفهومی به نام “توازن قدرت” داریم. وقتی قدرت ندارید و با دو تفنگ ۱۰ هزار پنجشیری را به زندان انداختهاند، باید وقتی قدرت داشتید، صدای مبارزه را بلند میکردید. اگر محبوبیت دارید، فشارهای بینالمللی را افزایش دهید، اجماع ملی ایجاد کنید و با همه اقوام روایت ملی بسازید و به جهان بگویید که بر ما ظلم میشود، اما جنگ نکنید وقتی توانش را ندارید.
انیسه شهید: آقای مختار، اینکه سراج حقانی استعفایش را به ملا هیبتالله فرستاده، یعنی چه؟ میخواهد استعفا دهد و کنار بکشد؟ مخالفت اعلام کند؟ جنگ کند؟ هدفش از این استعفا چیست؟
عاطف مختار: وقتی با کسی مخالفید و توان مقابله ندارید، میخواهید بگویید با تو نیستم. به نظرم بهترین کار سراجالدین حقانی این است که استعفا دهد و در کنار ملت خود بایستد. اگر این کار را کند، شاید ملت جنایات دیروزش را فراموش کند و او را ببخشد، به شرطی که از ملت معذرت بخواهد، صدای ملت را پیش ببرد و برای اجماع ملی کار کند. این به نفع افغانستان است. باید در میان طالبان قدرتی شکل بگیرد که به اجماع ملی وصل شود و در چارچوب منافع ملی با کشورهای منطقه روابط خوب داشته باشد. ما در شرایطی نیستیم که جنگ استراتژیک کنیم. باید منافع خود را با منافع آنها گره بزنیم تا جنگ و جنگهای نیابتی در افغانستان منتفی شود. اگر واقعاً استعفا را پیش ببرند، باید به ملت بگویند ما در کنار حکومتی که مستبد و ظالم است و به مردم حق تعلیم نمیدهد و اقوام دیگر را در قدرت شریک نمیکند، نیستیم. مطمئنم ملت از سراجالدین حمایت خواهد کرد.
انیسه شهید: گفتید اگر سراج حقانی استعفا کند و طرف مردم را بگیرد، شاید مردم او را ببخشند و جنایاتش را فراموش کنند. شما هم میبخشید؟
عاطف مختار: من نه! پدرم توسط کمونیستها به شهادت رسید، اما اگر منافع ملی افغانستان این باشد که با کمونیستها کنار بیاییم، کشورمان را بسازیم و دیگر یکدیگر را نکشیم تا میلیونها آواره به وطن برگردند و در آغوش هم باشیم، بدون گفتوگو، تفاهم و همپذیری، جنگ به نفع افغانستان نیست. کسانی که علم استراتژیک و ژئوپلیتیک منطقه را میفهمند، میدانند بهترین گزینه ایجاد گفتوگوی ملی و پلتفرمی در چارچوب منافع ملی است. بدون پذیرش و عفو یکدیگر، چارهای نداریم و منافع افغانستان این را میگوید.
انیسه شهید: آقای مختار، پس از اینکه سراج حقانی استعفایش را به قندهار فرستاد، آیا روزانه به دفتر کارش در وزارت داخله میرود؟
عاطف مختار: خیر! حدود دو ماه است به دفتر کارش نرفته. معینی به نام مولوی صدر جایگزین اوست و کارها را پیش میبرد. این خود یک انتقاد و اعتراض است. گاندی نه توپ داشت و نه تانک، اما به مردم هند گفت از این پس کار نکنید و کرباس و نان گندم هند را بخورید.
انیسه شهید: آقای مختار، گزارش شده که سراج حقانی میخواست علیه هیبتالله کودتا کند. این گزارش درست است؟
عاطف مختار: خیر، فکر نمیکنم. کودتا ممکن نبود. نظام طالبان بسیار مرموز است و کودتا در آن منتفی است. اما اگر سراجالدین و افراد دیگر در کنار ملت خود بایستند، ملت آنها را میپذیرد. در کابل که ۶ میلیون نفر جمعیت دارد، چند روز در تاکسی گشتم. یک نفر پرسید: «تو همان نیستی که از طالبان حمایت میکردی؟» گفتم: «بله.» گفت: «مکتبها را چرا باز نمیکنید؟ شما خدا هستید؟ پیغمبر هستید؟ کی هستید؟» جوابی نداشتم. از ۶ میلیون نفر کابل، شاید ۱۰۰ هزار نفر طالب باشند و بقیه از طالبان نفرت دارند. ملت با طالبان نیست. در زمان جمهوریت میگفتیم که جمهوریت متلاشی میشود و طالبان میآیند، همه به ما میخندیدند که اینجا آمریکا و ناتو است، ارتش چند میلیونی داریم، دموکراسی و آزادی بیان داریم. اما دیدید که در اختلافات خودشان، طالبان بر آنها حاکم شد. دفتر استراتژیک آمریکا اعلام کرد ما برای ملتسازی نیامدیم، حریفمان را از بین بردیم. اگر جمهوریت با طالبان مینشست و بهعنوان یک ملت عمل میکرد، نه ارتش ویران میشد و نه مردم فرار میکردند. کادرهای علمی ما امروز برای دیگران کار میکنند، میوه میفروشند یا خانههای مردم را تمیز میکنند. این تراژدی از بیکفایتی رهبران جمهوریت و طالبانی مثل هیبتالله ناشی شد که نمیفهمم چه نامی برایش بگذارم. او فقط لنگی میبندد و ابتداییترین مسائل دین را هم نمیداند و میگوید آمریکا پشت سرم است، من رئیسجمهورم!
انیسه شهید: آقای مختار، چه قدرتی پشت شیخ هیبتالله است که رهبران طالبان مثل سراج حقانی، ملا برادر و استانکزی نمیتوانند در برابرش بایستند؟ این کیست که از او حمایت میکند و این قدرت را به او میدهد؟
عاطف مختار: قدرت درانیها، استخبارات منطقه (آیاسآی)، سپاه پاسداران ایران، دوستان چینیشان، استخبارات روسیه و رقبای منطقوی که با آمریکا مخالفند. فراموش نکنیم که جنگهای افغانستان توسط دیگران طراحی و معماری میشود. تبعیض قومی را هم دیگران به ما نسخه میدهند. آنها میگویند بگو من افغانستانی نیستم، من ایرانیام یا فلانیام. همه این اختلافات را دیگران برای ما طرح کردهاند و ما ابزار آنها شدهایم. ما در نتیجه جنگهای استراتژیک و استخباراتی منطقه، افغانستان را ویران کردیم و هنوز هم ابزار هستیم. هیچوقت صاحب یک استراتژی ملی نبودیم و دیگران برای ما تعیین تکلیف کردند.
انیسه شهید: دقیقاً، آقای مختار، شما گفتید آیاسآی، سپاه پاسداران و چین از ملا هیبتالله حمایت میکنند. سراج حقانی تنهاست؟
عاطف مختار: فکر میکنم سراج حقانی تلاش کرده با جهان عرب، ایالات متحده و دیگران نزدیک شود و از طریق روابط پدریاش با گروههای خارج از افغانستان ارتباط خود را محکم کند. موضعش نسبت به هیبتالله ملی است. شکی نیست که کشورهای منطقه باید از کسی که در افغانستان حکومت میکند، حمایت کنند. اما اگر سراجالدین یا شخص دیگری در کنار ملت خود بایستد، ملت را بسیج کند و بر روایت ملی کار کند، مطمئنم کشورهای منطقه مهره خود را سریع تغییر میدهند. آنها منافع خود را در نظر دارند. امروز جنگ، جنگ منافع است. فلسطین را به خاطر منافع ویران میکنند. منافع مملکت ما در ایجاد اتحاد ملی، تفاهم، عدالتخواهی و برابری است. باید بپذیریم که برادر و خواهر ما از هر قومی حق دارند و این روایت در شعار پذیرفته نمیشود. مردم امروز فریب نمیخورند و حقایق را میخواهند. در جمهوری، غنی میگفت هیچ افغانی از Afghan دیگر بالا یا پایین نیست، اما در عمل تیم خودش را داشت. یکی به سفارت آمریکا مینشست، دیگری به سفارت انگلیس یا ایران. مردم را نمیتوان فریب داد. کسی که ادعای ملی میکند، باید از تعصب قومی و نسبی بیرون بیاید و همه را در آغوش بگیرد.
انیسه شهید: این کشمکش بین هیبتالله و سراج حقانی به کجا خواهد رسید؟ سرانجامش چیست؟
عاطف مختار: مطمئنم روایت ملی ایجاد خواهد شد و نظام طالبان در جهان منزوی میشود. این روایت را رهبران داخل طالبان، نسل جوان و روشنفکران رقم خواهند زد.
انیسه شهید: سراج حقانی طالب نیست؟ گفتید طالبان شکست میخورد.
عاطف مختار: سراجالدین دیگر به روایت طالبان متکی نیست. وقتی حکومت تکفردی و تکروایتی را رد میکنید و به ملت مراجعه میکنید، داعیهتان ملی است، صرفنظر از اینکه چه کسی هستید. اگر این داعیه را که ادعا میکند داشته باشد، ما از او حمایت میکنیم. اگر نداشته باشد و طرح دیگری برای خرید زمان داشته باشد، مردم با او نخواهند بود. نظام طالبان، مثل نظامهای مستبد گذشته، پایدار نخواهد ماند. غنی هم فرار را ترجیح داد و حالا در امارات کتاب مینویسد. افغانستان باید دنبال رهبری واحد و جهتی باشد که منافع مملکت را در اولویت قرار دهد و اگر چنین رهبری نباشد، باید آن را ایجاد کنیم.
انیسه شهید: آقای مختار، شما ۲۳ سال با طالبان بودید. وقتی طالبان وارد کابل شدند، یا پیش از آن در دروازههای کابل بودند، رئیسجمهور فرار کرد. چرا فرار کرد؟ حالا خودش و نزدیکانش باور دارند که اگر نمیرفت، مثل داکتر نجیب کشته میشد. شما که با طالبان نزدیک بودید، فکر میکنید اگر فرار نمیکرد، طالبان او را میکشتند؟
عاطف مختار: این توجیهی برای فرارش است. چرا حامد کرزی را اعدام نکردند؟ چرا عبدالله را به دار نزدند؟ چرا صدها والی و فرمانده دیگر را نکشتند؟ این روایتی است برای مشروع جلوه دادن فرارش. دوم، وقتی میگویند فرار کردیم، بسماللهخان میگوید اول رئیسجمهور فرار کرد، بعد من. اتمر میگوید خیر، پاسپورت رئیسجمهور پیش من بود، آخر من فرار کردم. سادات در آمریکا کتاب نوشته که آخرین سرباز من بودم. فرار، فرار است. به نظرم باید در کنار مردم میماندند و امروز هم صدای ملت را بلند میکردند، حتی اگر زندگیشان را فدا میکردند. اگر از داکتر نجیب حمایت میشود، چون خود را به دار بست، محبوبیتش را با این فراریها مقایسه کنید. اینها در شبکههای اجتماعی برای خودشان تبلیغ میکنند. یکی را در ترکیه دیدم که چند نفر دستش را میبوسیدند. گفتم تو رهبر نیستی، گفت من رهبرم. مردم ما فقیرند. در کشورهای جهان سوم، هرچه چاپلوس و متملق باشید، رشد میکنید و هرچه راستگو و حقیقتجو باشید، توهین و تهدید میشوید.
انیسه شهید: آقای مختار، مطمئنم جزئیات این را میدانید. باورها این است که غنی حکومت را به طالبان سپرد و فرار کرد. رابطه اشرف غنی با طالبان در روزهای آخر چگونه بود؟ آیا واقعاً در معاملهای حکومت را واگذار کرد یا چیز دیگری است که هنوز نمیدانیم؟
عاطف مختار: قبل از پاسخ، غنی در حالتی عجیب زندگی میکرد. در پکتیا گفت: «افغانستان را برایتان جور نکردم؟ گل و گلزار بود.» شبها در اینترنت باغها را چک میکرد. دوم، کاکای انس حقانی که به شهادت رسید، گفت تا لحظه آخر با محب در تماس بودیم و گفتیم نروید، اما گفتند میرویم. غنی با طالبان در تماس بود، اما دیگر صلاحیتی نداشت که حکومت را واگذار کند. آمریکا به دلیل بیکفایتی جمهوریخواهان، حکومت را به طالبان داد. اینها مهره و بردهاند و از خود چیزی ندارند. خودش در مصاحبه با سیانان گفت: «ما ۴۵ هزار نفر را قربانی دادیم تا از منافع اروپا و آمریکا دفاع کنیم.» برادر، تو چقدر هوشیاری؟ دکتری داری، مردمات را میکشی؟ اولین کار این است که ملتش کشته نشود، جنگ را دور کند و به اجماع ملی برسد. اگر غنی خودش را در قدرت نمیخواست و با طالبان از چارچوب منافع ملی صحبت میکرد، این نمیشد. خلیلزاد گفت غنی با من مینشست و جنگ میکرد. این از قبل طراحی شده بود و او قربانی شد.
انیسه شهید: آقای مختار، با این مسائلی که گفتید، سیاستمداران خارجنشین هم با طالبان به خاطر سرمایهها و جایدادهایشان در افغانستان رابطه دارند. طالبان هم در داخل کشمکش دارند و معلوم نیست چه شود. فکر میکنید در این وضعیت تا سه سال آینده چه خواهد شد؟
عاطف مختار: از رمضان بشردوست کسی پرسید: «انتخابات را تو میبری یا کرزی؟» گفت: «فالبین نیستم، بعداً معلوم میشود.» با توجه به وضعیت استراتژیک، قوتهای منطقه و حکومتی که در آمریکا شکل گرفته، طالبان دو گزینه دارد: یا عسکر خوب آمریکا میماند و حکومتش ادامه مییابد، یا آمریکا آنها را کنار میزند و مهره جدیدی میآورد و روایت دیگری ایجاد میکند که بگوید اینها تروریستاند و با روسها هم کنار آمدهاند. یا طالبان فرمانبردار آمریکا میماند یا از صحنه بیرون میشود.
انیسه شهید: ما طرفدار کدام هستیم؟
عاطف مختار: ما طرفدار هیچکدام نیستیم. طرفدار ملت خود و حکومتی ملی بر اساس رأی مردم هستیم که مبارزهاش علیه تبعیض قومی و برای عدالت بین همه اقوام باشد.
انیسه شهید: این حکومت چگونه به وجود بیاید؟
عاطف مختار: اگر در هر جامعه عدالت معیار باشد و به معنای واقعی اجرا شود، هیچ قومی با دیگری مشکلی ندارد. مشکل در برابری، برادری و عدالتخواهی است. هر کس در قرن بیستویکم حق دارد در زمین خود حاکم باشد. این زمانی میشود که یکدیگر را بپذیریم و حق دیگران را به شکل اساسی بدهیم. اگر عدالت حاکم شود و کسی آن را اجرا کند، نظام مشروع میشود و ما از او حمایت میکنیم. هیچ نظام مستبد، دیکتاتور یا طراحیشده توسط دیگران در افغانستان پایدار نخواهد بود و نزد ملت مردود است. بار دیگر با صراحت میگویم: افغانستان خانه ازبکها، ترکمنها، تاجیکها، ایماقها، نورستانیها، پشهایها و پشتونهاست. بزرگ و کوچکی وجود ندارد. ما به حق شهروندی و عدالتخواهی معتقدیم که میتواند افغانستان را از بحران نجات دهد.
انیسه شهید: بسیار تشکر آقای مختار از این فرصت که صحبت کردیم. به امید روزی که افغانستان در صلح باشد.
عاطف مختار: تشکر از شما که این فرصت را فراهم کردید. اگر کسی از حرفهای ما رنجیده، به بزرگواری خود ما را ببخشد. در کامنتها هرچه در دلتان است بنویسید. روزگار به کامتان، سلام علیکم.
انیسه شهید: سلامت باشید.