مقاومت در افغانستان مانع از به رسمیت شناختن بین المللی رژیم کنونی کابل شده است.
تاریخ نشر: سه شنبه، 16 اسد 1403 مطابق 06 اگست 2024 میلادی
مقدمه اندری سرینکو، رئیس مرکز مطالعات معاصر أفغانستان در مسکو ، روزنامه نگار و ستون نویس دایمی روزنامه نیزاویسما گازیتای روسی.
تناقضات و درگیری های داخلی در رهبری طالبان افغانستان (یک سازمان تروریستی ممنوع در فدراسیون روسیه) تشدید گردیده است. امرالله صالح، رئیس سابق امنیت ملی أفغانستان و رهبر جنبش سیاسی “روند سبز أفغانستان” یکتن از رهبران مقاومت ضد طالبان میباشد، در مصاحبه ای اختصاصی با آندری سرینکو، ستون نویس روزنامه نیزاویسما در این باره صحبت کرده است. به گفته او، رژیم طالبان به لطف حمایت مالی منظم ایالات متحده تا حد زیادی تسلط خود را در افغانستان حفظ کرده است. امرالله صالح تاکید می کند:” ایالات متحده تنها کشوری است که طالبان به آن احترام می گذارند”. ماهیت ویژه روابط آمریکا و طالبان موقعیت کشورهای منطقه را در قسمت حل مشکل افغانستان آسیب پذیر می کند.
– آقای صالح، اخبار جالب بیشتررا از أفغانستان دریافت میکنیم. منابع مختلف از تناقضات رو به رشد رهبران جناح های مختلف در داخل طالبان، به ویژه خبر – درگیری میان سراج الدین حقانی، وزیر داخله و ملا هبت الله آخند زاده در حال افزایش است. این اطلاعات چقدر قابل اعتماد است ؟
– درگیری بین حقانی و هبت الله وجود دارد. اما این موضوع را بیاد داشت که امروز در نظام حکومتی افغانستان که توسط طالبان ایجاد شده است، یک قبیله غالب هبت الله وجود دارد و همه قبیله های دیگر که به نوبه خود دارای جناح ها و گروه های کوچک مختلفی هستند. و همه این گروه ها به دنبال دسترسی ویژه به قدرت، منابع مادی و شغل های سودآور هستند. تا کنون، حمایت مالی غرب، حامیان خارجی، به طالبان کمک می کنند تا وحدت رسمی خود را حفظ کنند. اما بعید به نظر می رسد که طولانی مدت باشد.
مهم ترین مشکل طالبان اختلاف دایمی “درون گروهی” و درگیری بین قبیله درانی (یا قندهاری) و قبیله غلزایی است که برای تسلط بر کشور با یکدیگر رقابت می کنند. این مبارزه برای قدرت سابقه ای طولانی دارد. برای مثال در انقلاب ثور (آوریل) سال 1978 ، قبیله غلزایی کودتا کرد و پادشاه را که از قبیله درانی آمده بود، سرنگون کرد. در طول دوران جهاد دهه 80 قرن بیستم، هیچ یک از درانی ها رهبر أحزاب مجاهدین نبودند- همه غلزایی.
در زمان جهاد دهه 80 میلادی، پاکستان تصمیم گرفت که از قبیله درانی حمایت نکند، شرط بندی بر روی غلزایی گردید: پاکستانی ها معتقد بودند که حضور نمایندگان قبیله درانی در قدرت در کابل منجر به تشدید اختلاف ارضی با اسلام آباد در مورد خط دیورند میگردد. به همین دلیل است که با حمایت پاکستان، تمام رهبران شش حزب بزرگ مجاهدین أفغانستان درجهاد ضد شوروی با قبیله غلزایی آغاز کردند.
این اختلاف تاریخی بین درانی و غلزایی و همچنین بین پاکستان و درانی ها چیز جدیدی نیست. پاکستانی ها فکر می کردند و امیدوار بودند که با واگذاری قدرت به غلزایی ها در افغانستان بتوانند اختلاف قدیمی با کابل را در مورد خط مرزی دیورند حل کنند. اما در نهایت اسلام آباد اشتباه کرد: حتی ظهور طالبان به قدرت تقریبا سه سال پیش، شدت مسئله مرزی طولانی مدت را کاهش نداد.
قابل یاد اوری است که پس از سقوط رژیم جمهوری در اگست 2021 ، بسیاری از کارشناسان و سیاستمداران معتقد بودند که طالبان دو مرکز قدرت و اقتدار خواهند داشت: رهبر اصلی هبت الله از قبیله درانی در قندهار نشسته و مرکز اداری دولت رسمی طالبان در کابل مستقر خواهد شد. در ابتدا این اتفاق افتاد، اما اکنون می بینیم که ملا هبت الله به سرعت قدرت خود را تقویت می کند و در عین حال نه تنها به عنوان یک دیکتاتور مطلق عمل می کند ، بلکه به عنوان نماینده منافع قبیله دورانی نیز رفتار می کند. و البته طالبان و پاکستان ازش خوششون نمياد از سوی دیگر ، دولت موقت طالبان که در آنجا مستقر است ، اکنون اهمیت سیاسی زیادی ندارد: دولت موقت طالبان در کابل از اهمیت ثانویه برخوردار است.
– امروز چه کسانی بیشتر در پست های بلند حکومت طالبان هستند- درانی یا غلزایی؟
امروز بسیاری از پست های کلیدی در رژیم طالبان توسط قبیله دورانی اداره می شود. به عنوان مثال ذبیخ الله مجاهد، سخنگوی و همه کاره طالبان که در قندهار است، او از قبیله درانی است. در مقایسه با او امیر خان متقی، به اصطلاح وزیر خارجه طالبان که در کابل نشسته است، قسمیکه بعضی ها فکر میکنند اقتدار و صلاحیتی ندارد. ملا عبدالغنی برادر، معاون اول نخست رژیم طالبانی در کابل نیز از قبیله درانی است. اما وزیر داخله طالبان سراج الدین حقانی منافع قبیله غلزایی را نمایندگی می کند. به هر حال، اخیرا ملا هبت الله افراد خود را از قبیله درانی را به سمت والی ولایت شرقی خوست منصوب کرد – این زادگاه حقانی است، پشتون های غلزایی در اینجا زندگی می کنند . شکی نیست که سراج الدین حقانی این عملکرد ملا هبت الله را دوست ندارد، اما تاکنون چیزی در مورد واکنش عمومی او شنیده نشده است. بدیهی است که این ژست تعینات در ساحه نفوذ حقانی به روابط بین هیبت الله و حقانی تاثیر داشته است.
اکنون واقعا پایتخت سیاسی أفغانستان در کجاست؟
– امروزه کابل دیگر پایتخت افغانستان نیست – پایتخت واقعی در قندهار واقع شده است. آینده سرنوشت افغانستان در حال حاضر در کابل تعیین نمیگردد. ملا هبت الله از کابل ترس دارد، چون اکثریت جمعیتش پشتون نیستند، علاوه بر این، گروه های با افکار متفاوت بسیار برجسته ای انجا وجود دارند که از منتقدین جدی رژیم طالبان محسوب میگردند. بدیهی است که هبت الله می ترسد که اگر در کابل باشد، غلبا همیشه علیه او تظاهرات گردد. بنابراین، به اصطلاح امیر خود خوانده طالبان 500 کیلومتر از کابل دور و در قندهار نشسته است. به همی ترتیب امیدوار است که از اعتراضات، هر نوع تهدید شورش زیر کلکین/پنجره خود جلوگیری کند.
– برخی منابع و کارشناسان افغان از سناریوهای احتمالی نوسازی سیستم مدیریت طالبان خبر می دهند. برخی انتظار ظهور یک دولت ائتلافی جدید با مشارکت طالبان میانه رو، تعدادی از سیاستمداران جمهوریت سابق و حتی نمایندگان جنبش مقاومت را دارند. دیگران روی بازگشت سلطنت شرط می بندند. چه احساسی نسبت به چنین انتظاراتی دارید ؟ آیا سیستم قدرت ایجاد شده توسط طالبان قادر به تغییرات سیستماتیک است ؟
– “طالبان” و “مدرنیزه شدن” دو کلمه متضاد میباشد– هرگز با هم مترادف نخواهد شد، علاوه بر این، آنها کاملا با یکدیگر تناقض دارند. اگر ناگهان طالبان واقعا اصلاحات اداری و سیاسی را شروع کنند، این آغاز پایان آن خواهد بود.
در قسمت انواع فرضیه های تغییرات احتمالی در سیستم قدرت طالبان، به نظر من این فقط خیالپردازی/فانتزی نیست، بلکه بخشی از نوعی عملیات روانی نظامی است. رهبری فعلی طالبان برای هیچ نوع تغییری آماده نمی باشد، تقریبا هر روز اعلام می کند که افغانستان را به طور کامل کنترل می کند و هر کاری که ممکن را برای تحکیم جنبش خود انجام می دهد.
در مورد چشم انداز بازگرداندن سلطنت در افغانستان، کدام مبنایی برای این نمی بینم. به هر حال، در تاریخ کشور ما حتی چنین پادشاه وحشتناکی مانند عبدالرحمن خان هنوز دیوانه ای مانند ملا هیبت الله نبود. سخت ترین سلطنت در افغانستان در مقایسه با رژیم ایجاد شده توسط طالبان بسیار نرم خواهد بود.
وقتی آنها شروع به صحبت در مورد برخی تغییرات سیاسی احتمالی در افغانستان امروز می کنند ، باید به یاد داشته باشیم که سه عامل مشخصه قدرت طالبان را شکل می و تعیین می کنند. اول: طالبان متعصب مذهبی هستند. دوم: طالبان متعصب قومی و قبیله هستند. سوم: قدرت طالبان یک عمودی مطلق است، که در کنار آن دیگر نهادهای وجود ندارد–نه نهادهای اجتماعی، نه احزاب سیاسی و نه هم حکومت مردمی.
یک بار دیگر تکرار می کنم، رژیم طالبان یک عمودی بی قید و شرط ، نامحدود و قدرت مطلقه یک فرد است – از معلمان در مدارس روستایی تا ملا هیبت الله: این همه طالبان امروز است. بدون قیام مسلحانه، تغییرات در چنین سیستم سیاسی غیرممکن است.
– با توجه به برخی نشانه ها، رقابت بر سر افغانستان امروز بین مجموعه ای از کشورهای منطقه ای (ایران ، روسیه ، چین) و بازیکنان غیر منطقه ای به رهبری ایالات متحده تشدید می شود. طالبان هنوز در تلاشند تا بین این قطب های “بازی بزرگ” جدید تعادل برقرار کنند، اما با توجه به برخی نشانه ها، آنها هنوز تمایل به مشارکت استراتژیک با آمریکایی ها دارند. چشمانداز کشورهای منطقه ای در رقابت با غرب و آمریکا برای افغانستان را چگونه ارزیابی میکنید؟ فکر نمیکنید روسیه، چین و ایران بازی در افغانستان را با واشنگتن و لندن باخته اند؟
– این واقعیت است که رقابت بین بازیکنان مختلف بین المللی در مورد موضوع افغانستان در حال حاضر ادامه دارد. اما این یک رقابت باز نیست، بلکه می توان آن را یک بازی مخفی در سایه نامید. جنبه های مختلفی از این رقابت وجود دارد.
جنبه اول: برخی از کشورها وجود دارد که موضوع اصلی و علاقه امروز فرصت های امنیتی و اقتصادی در افغانستان است. آنها کالاها، منابع، چیزهایی با کیفیت نه چندان خوب خود را می فروشند و می خواهند تهدیدات امنیتی خود را از طریق تعامل با طالبان از بین ببرند.
جنبه دوم: اینها کشورهایی هستند که روابط خود را با افغانستان از طریق “پنجره تمدن”می بینند. آنها معتقدند که قدرت در کشور در دست گروهی است که به تنوع قومی و مذهبی افغانستان احترام نمی گذارد. پشتون ها، تاجیک ها، ازبک ها و هزاره ها – هر یک از این گروه های قومی ساکن افغانستان تاریخ خاص خود را دارند. تاجیک ها افتخار می کنند که هزار سال پیش اولین دولت خود را داشتند و فرهنگ تاجیکان بر افغانستان و همچنین زبان فارسی تسلط داشت. پشتون ها می گویند که بخش هایی از هند و ایران را فتح کرده اند و تاریخ بزرگ افغانستان را خلق کرده اند. ازبک ها خاطره ایجاد امپراتوری خود و دوره موفقیت خود را گرامی داشته و بسیار به احترام مینگرند. هزاره ها نیز تاریخ منحصر به فرد خود را دارند. از سوی دیگر طالبان به این تنوع قومی، مذهبی و تاریخی افغانستان احترام نمیگذارند و در واقع فرهنگ سرکوبگرانه لغو این تنوع را بر کشور ما تحمیل میکنند.
اما گروه های سیاسی باهوش در منطقه ما وجود دارند که درک می کنند فرهنگ لغو و بیگانه هراسی تحمیل شده توسط طالبان نمی تواند صلح واقعی را به افغانستان یا منطقه برساند. آنها اهمیت روابط دائمی خوب میان اقوام و گروههای مختلف در افغانستان را درک میکنند و در این مورد بسیار مراقب هستند.
جنبه سوم آن بازیگرانی از کشورهایی است که از پنجره ژئوپلیتیک به افغانستان نگاه می کنند. آنها امنیت مرزهای فیزیکی و متحدان خود را هدف اصلی خود می دانند و همچنین نگران آنچه در “بازی بزرگ” اتفاق می افتد هستند. ویژگی های سیاست فعلی روسیه در مورد افغانستان فقط یک دیدگاه ژئوپلیتیکی است: مسکو همان چشم انداز دوران شوروی پیروی کرده و هنوز فکر می کند که افغانستان از آن دور نیست.
من معتقدم که طالبان امروز منافع روسیه را تهدید می کند. ایران، روسیه و دیگر کشورها تلاش می کنند تا نوعی رابطه با طالبان در چارچوب منطقه ای برقرار کنند، اما موفق نشدند. طالبان فقط به توافق با ایالات متحده احترام می گذارند که در فبروری 2020 در دوحه به امضا رسید. روند دوحه توافقی بین طالبان و آمریکا است، هیچ کس دیگری طرف آن نیست. همه کشورهای منطقه باید این را خیلی خوب درک کنند.
نمیدانم چرا کشورهای منطقه پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان همچنان به توافق آمریکا و طالبان احترام میگذارند. هیچ چیز در آن وجود ندارد که از منافع کشورهای منطقه ای محافظت کند.
– برخی از سیاستمداران، دیپلمات ها و کارشناسان این را یک دستاورد بزرگ می دانند که در حال حاضر هیچ سرباز آمریکایی و ناتو در منطقه وجود ندارد…؟
– بله ، نیروهای آمریکایی و ناتو حضور فیزیکی در افغانستان ندارند. اما ایالات متحده در افغانستان امروز بزرگترین نفوذ را دارد.. هر هفته آمریکایی ها از 40 تا 80 میلیون دالر به طالبان کمک میکنند، این پول را از شهر سلیمانیه در کردستان عراق به طالبان آورده میشود. بدون این حمایت مالی امریکا، رژیم طالبان مدتها پیش سقوط میکرد. اگر توطئه ژئوپلیتیکی وجود نداشته باشد، اگر طالبان به عنوان یک نماینده مخفی برای گروه های منافع غیر منطقه ای عمل نکنند، پس چرا طالبان اینقدر پول از غرب دریافت می کنند ؟
در دوره جمهوریت ایالات متحده پول افغانستان را برای دولت افغانستان در پولند چاپ میکرد. و حالا آمریکایی ها همچنان به چاپ پول در آنجا (پولند) ادامه می دهند، اما برای طالبان. به هر حال، در پولند، ایالات متحده در حال حاضر تعداد زیادی پاسپورت جدید أفغانستان را نیز برای طالبان چاپ می کند.
در زمان جمهوریت در افغانستان، مشاوران زیاد غربی در وزارت مالیه افغانستان در بخش دریافت کمکهای مالی غربی وجود داشتند. آنها ميخواستن ببينند که ما چه کار ميکنيم، بدون نظارت آنها ما نميتوانستيم پول رو مصرف کنيم. امروز چنین شرطی برای طالبان وجود ندارد: آمریکایی ها هر هفته تا 80 میلیون دلار به طالبان منتقل می کنند و در عین حال آنها را نظارت و کنترول نمی کنند. آیا جای تعجب نیست که بخش قابل توجهی از پول دریافت شده از آمریکا – حدود دو نیم میلیارد دالر – توسط رهبران طالبان برای اهداف نظامی خود، از جمله آموزش افراد انتحاری استفاده می شود.
جالب است که جزئیات بودجه رژیم طالبان کاملا مخفی نگه داشته شود و غرب شرطی برای علنی ساختن ساختار بودجه از طالبان ندارد.
همه اینها نمایانگر دوستی مخفی بین طالبان و ایالات متحده است. به عبارت دیگر، توافق دوحه که در فبروری 2020 به امضا رسید ، هنوز رابطه مخفی بین ایالات متحده و طالبان را تعریف می کند. طالبان هماکنون در بستر ژئوپلیتیک آمریکا در منطقه مشارکت دارند. طالبان فقط به یک کشور احترام می گذارند و آن ایالات متحده است. پس از اگست 2021، طالبان چیزی علیه ایالات متحده نمی گویند یا انجام نمی دهند. قیمت خاموشی و انجام هیچ کاری همان 80 میلیون دالر در هفته است.
پس چه کسی برنده “بازی بزرگ” در دور و بر افغانستان است؟ ما یک بلوک نه چندان منسجم از کشورهای منطقه ای را می بینیم، موقف محتاطانه ایران، اقدامات نه چندان موفق روسیه ، چین که عمدتا اشتباه می کند و معتقد است طالبان ظاهرا ایالات متحده را شکست داده اند و به زمان نیاز دارند تا به یک نیروی متمدن تبدیل شوند… بعضی از کشورهای منطقه توهم های زیادی درباره طالبان دارند.
در عین حال، چین به ویژگی های اجتماعی جامعه افغانستان احترام نمی گذارد. پکن نمی داند که افغانستان پشتونستان یا “طالبستان” نیست، افراد مختلف دیگر در آنجا زندگی می کنند، اما چین به این تنوع احترام نمی گذارد. روسیه به تنوع افغانستان احترام می گذارد و در این مورد با موضع چین متفاوت است. رئیس جمهور پوتین علنا گفته است که تاجیک ها تقریبا 40 تا 47 درصد از جمعیت افغانستان را تشکیل می دهند، اما در آنجا قدرت ندارند. همچنان طالبان به شیعیان احترام نمی گذارند: آنها اخیرا یک دانشگاه بزرگ شیعه را تعطیل کرده اند و روند قضایی شیعه (فقه جعفری) را به رسمیت نمی شناسند. بله، امروز وضعیت افغانستان هنوز از نظر ظاهری آرام است، اما واقعیت موجود در این کشور را منعکس نمی کند. مردم، گروه ها و دولت هایی که به شاخصه تنوع جامعه افغانستان احترام نمی گذارند، ناگزیر در افغانستان بازنده خواهند داد.
– چشمانداز آینده مقاومت ضد طالبان افغانستان را چگونه ارزیابی میکنید؟ سه سال است که گروه های مختلف مقاومت قادر به کنترل حتی یک منطقه کوچک در افغانستان نیستند. آیا این به این معنی است که طالبان بیش از حد قوی هستند ؟ یا مقاومت هنوز ضعیف است؟ آیا این احتمال وجود دارد که مقاومت در برابر رژیم طالبان به یک نیروی سیاسی واقعی در افغانستان تبدیل شود ؟
– مقاومت فعلی دارای ابعاد و اشکال مختلف است، نه تنها جنبه نظامی و مسلحانه. و مقاومت تا حد زیادی موفق بوده که یک بن بست سیاسی برای طالبان ایجاد کرد است. طالبان به مشروعیت بین المللی، منطقه ای و حتی داخلی دست نیافته است. اگر مقاومت زنان ، روزنامه نگاران و فعالان جامعه مدنی افغانستان وجود نداشت ، طالبان می توانستند به رسمیت شناختن بین المللی دلگرم باشند. اما این اتفاق نیفتاد.
وضعیت فعلی یک بن بست سیاسی مطلق است. هیچ کس طالبان را به رسمیت نمی شناسد و طالبان نمی توانند از پرچم خود در هیچ کنفرانسی استفاده کنند. و این موفقیت برای مخالفان طالبان است که کاملا با موفقیت از اشکال مختلف مقاومت استفاده می کنند.
در مورد مقاومت مسلحانه، محدودیت های زیادی وجود دارد. مقاومت مسلحانه زنده است و ادامه دارد. کابل دیگر به عنوان یک شهر امن در نظر گرفته نمی شود زیرا گروه های مسلح مختلف مخالفان طالبان در حال حاضر در آنجا فعالیت می کنند. ما غیرنظامیان را نمی کشیم، همانطور که طالبان انجام دادند، ما به غیرنظامیان شلیک نمی کنیم، ما دانش آموزان و دانش آموزان را نمی کشیم، ما دانشگاه ها را منفجر نمی کنیم. مقاومت فقط با طالبان مبارزه ميکند.
اکنون برخی گروه ها در میان افغانستانی ها و هم در کشورهای منطقه و غربی فعال هستند که موضعی غیر واقعی را ترویج کنند که بر اساس آن گسترش و حمایت از مقاومت مردم افغانستان در برابر رژیم طالبان ضروری نیست. آنها ادعا می کنند که لازم است کمی بیشتر صبر کنیم ، درگیری داخلی در طالبان وجود دارد، ادعا می شود برخی از “طالبان معتدل” وجود دارد، که می توان مسئله آزادی افغانستان از دیکتاتوری یک گروه تروریستی را با روش های غیر نظامی حل کرد. من به اين باور ندارم چون اين یک خیالی بیش نیست.
ما به شهروندان خود، همه جوامع قومی و مذهبی افغانستان احترام می گذاریم و روش های انسانی مقاومت، اقدامات متمدنانه ما توسط برخی از نیروها به عنوان ضعف در نظر گرفته می شود. نخی، این طور نیست-این قدرت نرم ما است که مقاومت را به پیروزی هدایت می کند. پس از بن بست سیاسی کنونی در اوضاع افغانستان ، ناگزیر یک نقطه عطف سیاسی خواهد آمد و ما اکنون در این مسیر هستیم.